گشته هویدا دلم، سستی شالوده ام
جای مِی و انگبین، خون دلی خورده ام
لحظه وصل صنم، باز مروری کنم
وای که این دامنم، با هوس آلوده ام
بوی گل یاسمن، پُر شده کوه و دمن
در طلب هم سخن، غنچه پژمرده ام
مدعی بی هنر، کرده صنم بر حذر
حال چنین دربه در، خسته افسرده ام
کینه فامیل دون، بوده به حد جنون
سینه پرازآه وخون، عاشق دل مرده ام
محنت تنهایی ام، میوه شیدایی ام
اسوه رسوایی ام، مات و سرافکنده ام
نظرات شما عزیزان: